سلام عزیزم.
من خیلی چیزا از تو یاد می گیرم... بیشتر از اونکه بهت یاد بدم یاد می گیرم. تو این کتابا همش می نویسن بچه ها رو از همون اول آموزش بدین.. با بازی های مختلف.. با ورزش و این حرفا تا هوششون زیاد شه.. اما هر بازی و ورزشی که نوشته قبل از اینکه بهت یاد بدم خودت یاد می گیری.. فقط توصیه های کتاب تو اینه که مثلا هر چیز رو یه ماه جلوتر باهات تمرین کنم که یاد بگیری!! ... می بینی؟! حتی کتاب ها هم از تو درس می گیرن.. می پیچونن تحویل مامانا می دن!!
خلاصه اینقدر که ازت یاد می گیرم یادت نمی دم...
گاهی دورادور حرکاتتو نگاه می کنم... اون اوایل که می خواستی چهار دست و پا راه بری برای اینکه ترغیبت کنم می ذاشتمت یه طرف تخت و یه اسباب بازی یا چیزی که دوست داشتی رو می ذاشتم طرف دیگه ی تخت.. تو یه کم رو دستات میومدی و جوانب کار رو می سنجیدی!! بعد با همون دستات ملافه ی تختو مشت می کردی و می کشیدی.. اینجوری با صرف کمترین وقت و انرژی به هدفت می رسیدی..
اگه چیزی چشمتو بگیره همه ی تلاشتو می کنی که بهش برسی.. با چنگ و دندون (جداً!).. هر جور شده خودتو بهش می رسونی اما از اونطرف هم بعد از یه عالمه تلاش اگه رسیدن بهش محال باشه به قدری راحت رهاش می کنی که انگار نه انگار اونهمه تلاش کرده بودی!... به کل فراموشش می کنی و یه طرف دیگه می خزی.. (هنوز راه نمی ری هر چند می خزی هم واژه ی چندش آوریه اما اصطلاح رایج در کتاب هاست!)..
لقمه ی بزرگتر از دهنتو به هیچ وجه نمی خوری حتی به زور!!
هر وقت دلت بخواد از ته ته دلت گریه می کنی.. با صدای خییییییلی بلند و بعد از مدتی جوری آروم می شی که انگار نه انگار تا حالا داشتی زجه می زدی...
هر وقت احساس می کنی ما حواسمون بهت نیست یا می خوای جلب توجه کنی اما می بینی به هیچ کدوم از صداهایی که در میاری توجهی نمی شه یهو الکی از ته ته دلت می خندی... این صحنه خییییییییلی نازه..
همیشه وقتی آدمایی که می شناسی یا نمی شناسی سلام می کنن بهشون لبخند می زنی.. حتی اگه با تو نباشن.. حتی اگه تو تلویزیون باشن...!!
از هیچ جانوری اعم از اهلی و وحشی و موزی و چندش آور و ... به هیچ وجه نمی ترسی.. مست تماشاشون می شی و در صورت امکان با انگشت کوچولوت دنبالشون می کنی... (از جمله این مورچه های بالداری که معلوم نیست یکی دو روزه از کجا پیداشون شده).
به جز وقتایی که گشنه اته یاد گرفتی هر وقت با من کار داری بگی دااادهههه.. (وقتایی که گشنه اته می گی مماااامممااااااااا)..
وقتی یه چیزو به دست میاری سریع دستتو با اون شی می بری بالا که همه ببینن موفقیتتو!!
تازگی ها دست دسی و کلاغ پر و بای بای یاد گرفتی و من خیلی ذوق پر می شم از این حرکاتت...
سریع خودتو به یه گوشه می رسونی که بتونی دستتو بگیری و بلند شی.. هرچی باشه دیگه یاد گرفتی به کمک هر چیز و هر کسی بایستی..
الان ساعت یک شبه و تو رو خوابوندم و بعد از مدتها دارم وبلاگتو به روز می کنم...
می بوسمت..
تا بعد..

بازدید امروز: 97
بازدید دیروز: 162
کل بازدیدها: 594720